کد مطلب:153947 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

شکست فاحش سپاه اموی
حملات پی در پی اصحاب ابی عبدالله و مقاومتشان در برابر نیروهای حكومت بنی امیه روز را بر آنان شب و دنیا را بر آن ها تنگ كرد به طوری كه صدای ضجه و ناله آنان از صدمات و جراحات و كشتار بی حساب بلند شد عمرو بن حجاج زبیدی یكی از فرماندهان سپاه عمرسعد احساس كرد جنگ تن به تن با شمشیر و نیزه دمار از روزگار آنان برمی آورد زیرا مقاومت اصحاب حسین فوق العاده و اعتقاد به هدفشان محكم و مستحكم و در راه رسیدن به اهداف خود مرگ را به بازی و مسخره گرفته و بر آن لبخند می زنند لذا به سپاهیان كوفه با فریاد رسا اعلام كرد:

یا حمقاء اتدرون من تقاتلون؟ تقاتلون نقاوة حرسان اهل المصر و قوما مستقلین مستمیتین فلا یبرزن لهم منكم احد الا قتلوه و الله لو لم ترموهم الا بالحجارة لقتلتموهم.

«ای احمقها می دانید با چه كسانی می جنگید؟ شما با نخبه های شجاعان و مردمی كه زندگی را بی ارزش می دانند و از مرگ استقبال می كنند جنگ می كنید، هر كه با آنها رو به رو شود كشته می شود مگر آن كه با سنگ با آنها بجنگید و سنگ بارانشان كنید».

عمرسعد نظر عمرو را پسندید و برای همه قسمتهای ارتش همین دستور را صادر كرد كه هیچ كس با یاران حسین با سلاح شمشیر و نیزه نجنگد [1] .


نكته: از گفتار عمرو بن حجاج فرمانده نیروی عمرسعد حقایقی آشكار می شود:

1- یاران حسین علیه السلام با قدرت اراده و ایمان راسخ می جنگند و لذا، هیچ نیروئی تاب مقاومت در برابر آنان را ندارد و اگر دشمنانشان با شمشیر و نیزه با آن ها بجنگند اسلحه شان می شكند و دستشان خالی می شود مگر سنگ بیابان كه تمامی ندارد.

2- آنان اهل معرفتند كه حق را یافته اند و در انتخاب مسیرشان بر یقینند لذا برای رسیدن به اهداف مقدسه خود سستی بخرج نمی دهند و این ایمان و عقیده در میان سپاهیان كوفه وجود ندارد.

3- مطلب مهم اینكه آن ها برای زندگی ارزشی قائل نیستند و هدف آنان رسیدن به مقام قرب پروردگار است لذا نه تنها از مرگ هراسی ندارند بلكه مشتاقانه از آن استقبال می كنند.


[1] حياة الحسين ج 3 / ص 210 - كامل ج 4/ ص 67 - نفس المهموم ص 264.